حرف از گناه نزن! چه بسیار کارهای ساده ای که در جامعه به عنوان “معروف” انجام می شود اما در باطن، “منکر” است.
برای مثال، بسیاری از افراد مذهبی به مزاح یا جدی از گناه کاری خود گفته و حتی بعضا مصادیق آن را بیان می کنند. اینها گمانشان بر این است که بیان گناه کاری از مصادیق شکست نفسی و تواضع است در صورتی که اینگونه نیست! کسی نقل می کرد روزی خدمت علامه حسن زاده آملی نشسته بودیم، چند نفر به دیدارشان آمده بودند. یک جوانی طبق عادت متعارف به علامه عرض کرد: «آقا ما گنهکاریم، ما را دعا کن». علامه از شنیدن این حرف ناراحت شد و به او فرمود: “این چه حرفی است تو می زنی؟ اگر تو گنهکار هستی، پیش من حسن زاده چرا می گوئی؟ آن را برو در خلوت خانه ات با خدایت حرف بزن. چه کار داری به این و آن بگوئی من گنهکارم. خجالت نمی کشی این طور حرف می زنی؟ تو می دانی معنای سخنت چیست؟ دین خدا ناموس خداست. کسی که گناه خدا می کند یعنی به ناموس خدا تجاوز کرده. تو داری رسماً در پیش من می گوئی من به ناموس خدا تجاوز کردم. خجالت نمی کشی؟ این حرف بسیار بد است که بگوئیم دعا کن من به ناموس خدا تجاوز کردم. غیرت خدا به جوش می آید. اگر گناه کردی، در دل شب و تاریکی در خلوت خود با خدا اشک بریز. داد نکش، سروصدا نکن. آهسته با خدای خود راز و نیاز کن و طلب بخشش کن. خدا دوست ندارد سخن از گناه در بین مردم باشد.”
امر به معروف و نهی از منکر به این معنا نیست که گناه خود یا دیگران را در جامعه جار بزنیم، این کار موجب جوشش غیرت خدا می شود. نباید سخن از گناه در جامعه به راحتی پخش شود. حفظ حریم دین خدا مهم است و گناه تجاوز به حریم دین خداست.